با پستی دیگر با شما هستیم
احسان علیخانی سالهاست به عنوان یک برند رسانهای توانسته است تضمینکننده مخاطبان صداوسیما باشد. آخرین کار او هرچند با واکنشها و انتقادات متعددی از سوی مخاطبان عام و متخصصین امر مواجه شده است، توانسته مخاطب را مجذوب خود کند. پرداختن به این موضوع که چرا باید «عصر جدید» را یک برنامه متفاوت و در نهایت مخاطبپسند دانست، نیازمند مجالی دیگر است.
در مطلب حاضر آنچه مورد توجه است، خود علیخانی و انتخابهای او برای تولید برنامههای تلویزیونی است. در ادامه به نخ تسبیح علیخانی برای تولید آثار تلویزیونی میپردازیم و به مهمترین روش او برای جلب نظر مخاطبان اشاره میکنیم.
گرچه این مجری و تهیهکننده تلویزیون تجربههای متفاوتی در تلویزیون دارد، ویژه برنامه مناسبتی «ماه عسل» بهانه شهرت او در صداوسیما بود. به بیانی ساده، روش او برای جلب نظر مخاطب در برنامه ماه عسل، نمایش چهرههایی بود که به واسطه یک اتفاق خاص، با سایر همنوعان خود متفاوت بودند یا یک مسئله پیرامونی زندگی آنها را تحت تاثیر قرار داده است.
وی در ماه عسل دنبال نمایش اتفاقات و چهرههای خاص بود. آنچه امروز مشخص است، او از ماه عسل به بعد، «خاص بودن سوژه» را قطعه محوری پازل رسانهای خود قرار داد.
علیخانی همچنین برنامههای «پشت صحنه» با موضوع مدالآوران مسابقات المپیک ۲۰۱۲ و «سه ستاره» را با دعوت از چهرههای مشهور تلویزیونی (شامل مجریان، خوانندهها، بازیگران، کارگردانها و ...) به بهانه انتخاب چهرههای برتر تلویزیون از دید مخاطبان، تولید کرد.
او در این برنامهها نیز به نوعی دنبال سوژههای خاصی رفت که پیشتر برای مخاطبان به عنوان چهرههای مورد قبول جذابیت داشتند. حضور مهران مدیری و رضا عطاران در اولین سری از برنامههای سه ستاره میتوانست بزرگترین اتفاق برای مخاطبان تلویزیون به حساب بیاید.
او در برنامه سه ستاره از المانهای برنامههای ترکیبی بهره برد تا شکل متفاوتتری نسبت به سری برنامههای گفتگو محور ماه عسل داشته باشد و در نظر مخاطب در برنامهسازی صرفا در یک جایگاه تکراری قرار نگیرد.
و اما «عصر جدید». عصر جدید آخرین تلاش رسانهای علیخانی در تلویزیون است. این شوی تلویزیونی نهتنها در فرم برنامهسازی هیچ شباهتی به تولیدات سابق او ندارد، بلکه یک حرکت پیشرو در رسانه ملی است.
او در عصر جدید با تولید کپیشده از فرمول مسابقههای استعدادیابی که در چندسال اخیر نمونههای موفقی را در عرصه بین المللی داشته است، در چند هفته اخیر واکنشهای متفاوتی را بین مخاطبان برانگیخته است.
عصر جدید باوجود آنکه در فرم نظیر پیشینی نداشته است ولی اگر به اصل ماجرا و حضور احسان علیخانی در بطن تولید آن نگاه کنیم، متوجه خواهیم میشویم که او دوباره از یک شیوه رسانهای تکراری برای تولید این برنامه بهره برده است. او دوباره سراغ سوژههایی رفته است که در تلاشند تا خاص بودن خود را به داوران و مخاطبان اثبات کنند.
شاید نتوان قضاوت صحیحی در این باره داشت که آیا هدف علیخانی از تولید مجموعه برنامههای ماه عسل و عصر جدید این بود که خود را مهمترین کوریدور برای شناساندن سوژههای خاص به مردم نشان دهد تا به نوعی نقش پدر معنوی را برای آنها بازی کند یا صرفا میخواهد از این شیوه به عنوان یک تکنیک رسانهای برای جلب نظر مخاطب استفاده میکند.
هرچه که هست، او توانسته با یک انتخاب دقیق به همه این اهداف نایل شود. در ابتدا گفتیم او به یک برند رسانهای برای تضمین توجه مخاطبان به صداوسیما تبدیل شده است. راز این اتفاق را باید در شیوه برخورد او در پرداخت سوژهها دانست.
او طی این سالها ضمن توسعه مخاطبان خود، آنها را در برنامههایش برای مواجهه با سوژههای خاص شرطی کرده است و این روزها هر شنبه و یکشنبه، مخاطب شرطیشده خود را پابهپای خود میکشد. او این بار برای آنکه دستش برای مخاطبان رو نشود، با یک فرم کاملا متفاوت، تکراری بودن شیوه پرداخت رسانهای خود را پنهان کرده است.
این ذکاوت علیخانی است که همه را وادار کرده است تا از یک برنامه متفاوت حرف بزنند، از اوتعریف کنند یا برنامهاش را از اساس به چالش بکشند؛ آری او زیر این فرم متفاوت، قاعدهی تکراری و پنهانِ شعبدهبازی رسانهای خود را جدید جلوه داده است.
این شیوه او در نهایت چه معنایی را درپی خواهد داشت؟ جز این است که فقط یک آدم خاص میتواند این همه سوژه خاص را در این سالها به مخاطبش بشناساند؟ آیا مخاطب در پس و پشت ذهنش به این نمیاندیشد که اگر علیخانی، یک بشر فرازمینی و فردی خاص نبود میتوانست عرصه را برای شناخته شدن سوژههای خاص فراهم کند؟
این همان تصویری است که علیخانی خودآگاه یا ناخودآگاه از خود ساخته و با تولید عصر جدید بهصورت جدی به آن دامن زده است. حال باید منتظر نشست و دید، او بعد از پایان عصر جدید، آیندهی خود را با چه فرم و سوژههایی تضمین میکند.